Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . شکست
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Niederlage
/ˈniːdɐˌlaːɡə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Niederlagen]
[ملکی: Niederlage]
1
شکست
باخت
مترادف و متضاد
Desaster
Fehlschlag
Misserfolg
Misslingen
sieg
1.Die Mannschaft hatte keine einzige Niederlage in dieser Saison.
1. باشگاه در این فصل یک باخت هم نداشتهاست.
2.Nach der Kriegsniederlage trat die ganze Regierung zurück.
2. بعد از شکست در جنگ تمام دولت کنارهگیری کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
niedergeschlagen
nieder
nie mehr
nie
nicole
niederlande
niederlassung
niederländer
niederländisch
niedersachsen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان