[اسم]

die Note

/ˈnoːtə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Noten] [ملکی: Note]

1 نمره نمره کلاسی

  • 1.Eva hat immer sehr gute Noten in Mathematik.
    1. "اوا" همیشه نمره‌های خوبی در ریاضی دارد [می‌گیرد].
  • 2.In Deutsch habe ich eine gute Note.
    2. در آلمانی من نمره خوبی دارم [می‌گیرم].
  • 3.Unser Lehrer gibt gute Noten.
    3. معلم ما نمرات خوب می‌دهد.

2 نت (موسیقی)

  • 1.Er spielt ohne Noten.
    1. او بدون نت می‌نوازد.
  • 2.Meine Kinder lernen im Musikunterricht Noten lesen.
    2. بچه‌های من در کلاس موسیقی یاد می‌گیرند نت‌ها را بخوانند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان