[اسم]

der Pedant

/peˈdant/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Pedanten] [ملکی: Pedanten] [مونث: Pedantin]

1 آدم ملانقطی آدم فخرفروش (در علم)، آدم خرده‌گیر

مترادف و متضاد pedantisch
  • 1.Du bist wirklich der alte Pedant!
    1. تو واقعاً یک آدم ملانقطی پیر هستی!
  • 2.Ich gelte als Pedant, weil ich auf jedes kleine Detail achte.
    2. من یک آدم ملانقطی محسوب می‌شوم چون به هر جزئیات کوچکی دقت می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان