[اسم]

die Pommes frites(pl)

/ˌpɔmˈfʁɪt/
قابل شمارش جمع

1 سیب‌زمینی سرخ‌کرده

  • 1.Die Kinder essen Hähnchen mit Pommes frites.
    1. بچه‌ها جوجه با سیب‌زمینی سرخ‌کرده می‌خورند.
  • 2.Ich mag die Pommes frites nicht.
    2. من سیب‌زمینی سرخ‌کرده دوست ندارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان