[اسم]

das Prestige

/pʁɛsˈtiːʒə/
غیرقابل شمارش خنثی
[ملکی: Prestiges]

1 اعتبار وجهه، آبرو

مترادف و متضاد Geltung Ruf
  • 1.Er gewann Prestige durch seine großzügigen Spenden.
    1. او با اعانه‌های سخاوتمندانه‌اش اعتباری کسب کرد.
  • 2.Er wahrt sein Prestige.
    2. او از وجه‌اش دفاع می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان