Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . شخصی
2 . به صورت شخصی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
privat
/pʀiˈvaːt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: privater]
[حالت عالی: privateste-]
1
شخصی
خصوصی
1.Auf der Tür steht „privat“.
1. روی در نوشته شدهاست "خصوصی".
2.Diese Information ist privat und vertraulich.
2. این اطلاعات خصوصی و محرمانه است.
3.Hier meine Nummer im Büro und meine private Nummer.
3. این هم شماره دفتر من و شماره شخصی من.
4.Über meine Probleme möchte ich nicht sprechen. Das ist privat.
4. من نمیخواهم در مورد مشکلم صحبت کنم. آن خصوصی است.
[قید]
privat
/pʀiˈvaːt/
غیرقابل مقایسه
2
به صورت شخصی
در روابط خصوصی
1.Ich treffe meine Arbeitskollegen auch privat.
1. من همکارانم را به صورت شخصی [خارج از محیط کار] هم ملاقات میکنم.
2.Privat ist er ein anderer Mensch als im Betrieb.
2. در روابط خصوصی نسبت به (محیط) کار آدم متفاوتی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
prise
priorität
prion
prinzipiell
prinzip
privatfernsehen
privatisieren
privatisierung
privatkunde
privatleben
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان