[حرف اضافه]

pro

/pʀoː/
[همراه: either]

1 هر نفری، برای هر

  • 1.Eintritt pro Person: zwei Euro.
    1. ورودی برای هر نفر: 2 یورو.
  • 2.Sie berechnen den Jahresgewinn pro verkauftem Stück.
    2. شما سود سالیانه را به ازای هر قلم فروخته‌شده حساب می‌کنید.
  • 3.Zum Grillen benötigen wir zwei Bratwürste pro Person.
    3. برای کبابی درست کردن ما به نفری دو سوسیس نیاز داریم.
pro Jahr
هر سال [سالیانه]
  • Diese Schiffe erbeuteten $500 Millionen pro Jahr.
    این کشتی‌ها سالیانه 500 میلیون دلار به غارت می‌برند.
[اسم]

das Pro

/pʀoː/
غیرقابل شمارش خنثی

2 مزیت نکته مثبت

مترادف و متضاد Für kontra
  • 1.Sie werden über das Pro und Kontra von Teamarbeit informiert.
    1. آن‌ها درباره مزایا و معایب کار گروهی مطلع خواهند شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان