Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . تماشاگران
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
das Publikum
/ˈpuːbliːkʊm/
غیرقابل شمارش
خنثی
[ملکی: Publikums]
1
تماشاگران
1.Das Publikum des Stadttheaters ist sehr kritisch.
1. تماشگران تئاتر شهر خیلی انتقادی هستند.
2.Es war ein tolles Konzert. Das Publikum war begeistert.
2. این یک کنسرت عالی بود. تماشاگران هیجان زده بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
publikation
publik
public viewing
pubertät
pubertär
publizieren
publizität
pudding
pudel
puder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان