Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . سر وقت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
rechtzeitig
/ˈʀɛçtˌʦaɪ̯tɪç/
غیرقابل مقایسه
1
سر وقت
سر زمان، در زمان
1.Bitte weck mich rechtzeitig. Ich muss pünktlich sein.
1. لطفا من را سروقت بیدار کن. من باید وقت شناس باشم.
2.Den Verletzten konnte rechtzeitig geholfen werden.
2. زخمی توانست در زمانش درمان شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
rechtswissenschaft
rechtsstaat
rechtsprechung
rechtsfahrgebot
rechtschreibung
reck
recken
recorder
recycelbar
recyceln
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان