[اسم]

der Regionalzug

/rˈeːɡɪˌoːnaltsˌuːk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Regionalzüge] [ملکی: Regionalzug(e)s]

1 قطار حومه‌ای

  • 1.Das Unternehmen wird ab 2013 insgesamt 1200 Wagen für Regionalzüge bauen.
    1. شرکت می‌خواهد از سال 2013 مجموعاً 1200 واگن برای قطارهای حومه‌ای بسازد.
  • 2.Nehmen Sie den Regionalzug.
    2. قطار حومه‌ای را سوار شید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان