[صفت]

religiös

/ʀeliˈɡi̯øːs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: religiöser] [حالت عالی: religiösesten]

1 مذهبی متدین

  • 1.Die Politik sollte sich auch mit religiösen Fragen beschäftigen.
    1. سیاست بهتر است که خود را با سوالات مذهبی درگیر کند.
  • 2.Er ist sehr religiös und geht regelmäßig zum Gottesdienst.
    2. او بسیار مذهبی است و به طور مرتب به عشای ربانی می‌رود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان