[اسم]

die Resistenz

/ʁezɪsˈtɛnt͡s/
قابل شمارش مونث
[جمع: Resistenzen] [ملکی: Resistenz]

1 مقاومت

مترادف و متضاد Festigkeit stabilität
  • 1.Einige Lösungen zur Reduzierung der Resistenz erfordern modernste Technologie.
    1. برخی راه‌حل‌ها برای کاهش مقاومت نیاز به مدرن‌ترین فناوری دارد.
  • 2.Wüstenpflanzen zeigen eine hohe Resistenz gegen das raue Klima.
    2. گیاهان بیابانی مقاومتی بالا در مقابل هوای خشک نشان می‌دهند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان