Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . منبع
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Ressource
/rɛsˈʊɐsə/
قابل شمارش
مونث
1
منبع
مترادف و متضاد
Bestand
1.Die wichtigste Ressource in unserem Rechenzentrum sind die Informationen selbst.
1. مهمترین منبع ما در مرکز دادههایمان خود اطلاعات هستند.
2.Diese Ressource muss mindestens einer Organisation zur Verfügung stehen.
2. این منبع حداقل باید در اختیار یک سازمان قرار بگیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
ressort
respektvoll
respektlosigkeit
respektlos
respektive
ressourcen
rest
restalkohol
restaurant
restaurantfachmann
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان