[صفت]

restlich

/ˈʀɛstlɪç/
غیرقابل مقایسه

1 اضافی باقی‌مانده

  • 1.Das restliche Geld werde ich nach dem Urlaub für neue Möbel ausgeben.
    1. پول اضافی را می‌خواهم بعد از سفر برای مبل جدید هزینه کنم.
  • 2.Die restlichen Aufgaben erledige ich morgen.
    2. تکلیف‌های باقی‌مانده را فردا انجام می‌دهم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان