[اسم]

die Riesenwut

/rˈiːzənvˌuːt/
غیرقابل شمارش مونث
[ملکی: Riesenwut]

1 عصبانیت شدید

  • 1.Ich hatte eine Riesenwut.
    1. من عصبانیت شدیدی داشتم [به‌شدت عصبانی بودم].
  • 2.Manchmal habe ich eine Riesenwut und ich weiß nicht , warum.
    2. گاهی اوقات عصبانیت شدیدی دارم [به‌شدت عصبانی‌ام] و نمی‌دانم چرا.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان