[اسم]

der Rock

/ʁɔk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Röcke] [ملکی: Rock(e)s]

1 دامن

  • 1.Der Rock ist zu lang.
    1. این دامن خیلی بلند است.
  • 2.Diese Bluse passt nicht zu meinem Rock.
    2. این بلوز به دامن من نمی‌آید.
  • 3.Dieses Jahr sind kurze Röcke modern.
    3. امسال دامن‌های کوتاه مد هستند.

2 راک

مترادف و متضاد rockmusik
  • 1.Ich denke, die meisten Jugendlichen hören Rock.
    1. من فکر می‌کنم که بیشتر نوجوانان (موسیقی) راک گوش می‌دهند.
  • 2.Sie liebt Rock Musik und Horrorfilme.
    2. او عاشق موسیقی راک و فیلم‌های ترسناک است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان