[اسم]

der Rundblick

/ˈʁʊntˌblɪk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Rundblicke] [ملکی: Rundblick(e)s]

1 سراسرنما چشم‌انداز کامل، پانوراما

  • 1.Hier oben hat man einen herrlichen Rundblick.
    1. آدم این بالا یک چشم‌انداز کامل بی‌نظیر دارد.
  • 2.Vom Gipfel des Berges hat man einen eindrucksvollen Rundblick.
    2. از قله کوه یک سراسرنمای فوق‌العاده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان