Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . تغییر (وضعیت) دادن
2 . منتشر کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
schalten
/ˈʃaltən/
فعل گذرا
[گذشته: schaltete]
[گذشته: schaltete]
[گذشته کامل: geschaltet]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
تغییر (وضعیت) دادن
خاموش یا روشن کردن
1.Du musst jetzt in den ersten Gang schalten.
1. حالا باید به دنده یک تغییر بدهی. [حالا باید بروی دنده یک.]
2.Kannst du bitte den Fernseher einschalten. Jetzt kommen gleich die Nachrichten.
2. می توانی لطفا تلویزیون را روشن کنی. الان اخبار نشان می دهد.
3.Schalten Sie bitte das Licht aus, wenn Sie gehen.
3. لطفا چرا را اگر رفتی خاموش کن.
2
منتشر کردن
چاپ کردن
1.eine anzeige schalten
1. یک آگهی چاپ کردن
2.Er möchte in der Zeitung eine Anzeige schalten, um sein Motorrad zu verkaufen.
2. او میخواهد برای فروختن موتورش در روزنامه یک آگهی منتشر کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
schalotte
schallplatte
schallen
schalldämpfer
schalldicht
schalter
schalterhalle
schaltjahr
schaltung
scham
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان