[صفت]

scharf

/ʃaʁf/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: schärfer] [حالت عالی: schärfsten]

1 تند (مزه) تند و تیز

  • 1.Die Suppe ist mir zu scharf.
    1. این سوپ برای من خیلی تند است.
  • 2.Sei vorsichtig, die Soße ist ziemlich scharf.
    2. مواظب باش، این سس نسبتا تند است.

2 تیز بُرنده

  • 1.Hast du kein schärferes Messer?
    1. چاقوی تیزتری نداری؟
  • 2.Vorsicht, der Kasten hat scharfe Ecken!
    2. مراقب باش، جعبه گوشه‌های تیزی دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان