[اسم]

das Schicksal

/ˈʃɪkˌzaːl/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Schicksale] [ملکی: Schicksal(e)s]

1 سرنوشت بخت

مترادف و متضاد Fatum Geschick
  • 1.Manche Leute lesen Horoskope, um mehr über ihr Schicksal zu erfahren.
    1. برخی مردم برای دانستن بیشتر درباره سرنوشت خود طالع‌نامه می‌خوانند.
  • 2.Sie hatte ein schweres Schicksal, bewahrte aber eine fröhliche Einstellung.
    2. او سرنوشت دشواری داشت اما حال خوشنودنش را حفظ کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان