[اسم]

die Schlange

/ˈʃlaŋə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Schlangen] [ملکی: Schlange]

1 صف

  • 1.Auf der Post gibt es immer eine lange Schlange.
    1. جلوی اداره پست همیشه یک صف طولانی است.

2 مار

  • 1.Diese Schlange ist ungefährlich.
    1. این مار خطرناک نیست.
  • 2.Viele Schlangen sind giftig, aber nicht alle.
    2. بسیاری از مارها اما نه همه آن‌ها سمی هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان