Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . قصر
2 . قفل
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
das Schloss
/ʃlɔs/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Schlösser]
[ملکی: Schlosses]
1
قصر
کاخ
مترادف و متضاد
Palais
Palast
1.Das Schloss kann nur morgens besichtigt werden.
1. از این قصر تنها صبحها میشود بازدید کرد.
2.Die Schlösser in Bayern sind auf der ganzen Welt bekannt.
2. قصرهای باواریا در تمام دنیا معروف هستند.
3.Wir haben am Wochenende ein Schloss besichtigt.
3. ما آخر هفته از یک قصر بازدید کردیم.
2
قفل
مترادف و متضاد
Verschluss
1.An unserer Wohnungstür ist das Schloss kaputt.
1. قفل در آپارتمان ما خراب است.
2.Die Schlösser sind verrostet.
2. قفلها زنگ زدهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
schlitz
schlittern
schlittenparty
schlittenfahrt
schlitten
schlosser
schlosserwerkstatt
schlot
schlottern
schlucht
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان