[اسم]

der Schmetterling

/ˈʃmɛtɐlɪŋ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Schmetterlinge] [ملکی: schmetterlings]

1 پروانه

  • 1.Erika sammelt Schmetterlinge.
    1. "اریکا" پروانه‌ها را جمع می‌کند.
  • 2.Meine Katze jagt Schmetterlinge im Garten.
    2. گربه من در حیاط پروانه‌ها را شکار می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان