Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . برش (نان)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Schnitte
/ˈʃnɪtə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: schnitten]
[ملکی: schnitte]
1
برش (نان)
تکه (نان)
1.Eine Schnitte mit Käse.
1. یک تکه نان با پنیر
2.Jetzt nehme ich zwei Schnitten Brot mit.
2. من الان دو برش نان با خود میبرم.
تصاویر
کلمات نزدیک
schnittchen
schnitt
schnipseln
schnipsel
schnippisch
schnittfläche
schnittig
schnitzel
schnitzeln
schnitzen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان