[فعل]

schreien

/ˈʃraiən/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: schrie] [گذشته: schrie] [گذشته کامل: geschrien] [فعل کمکی: haben ]

1 فریاد زدن جیغ زدن، گریه کردن

  • 1.Kinder, hört bitte auf, so laut zu schreien. Ich muss arbeiten.
    1. بچه ها، لطفا اینقدر بلند فریاد نزنید. من باید کار کنم.
  • 2.Unser Baby hat heute Nacht viel geschrien.
    2. بچه ما امشب خیلی گریه کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان