[فعل]

schwinden

/ˈʃvɪndn̩/
فعل بی قاعده فعل ناگذر
[گذشته: schwand] [گذشته: schwand] [گذشته کامل: geschwunden] [فعل کمکی: sein ]

1 کاهش یافتن محو شدن، از میان رفتن

مترادف و متضاد abnehmen sich verringern
  • 1.Die Kräfte des Patienten schwanden sichtlich.
    1. توانایی بیماران به‌نحو آشکاری کاهش یافتند.
  • 2.Seine Hoffnung ist fast völlig geschwunden.
    2. امیدش تقریباً به‌طور کامل از میان رفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان