Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . عرق کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
schwitzen
/ˈʃvɪtsən/
فعل ناگذر
[گذشته: schwitzte]
[گذشته: schwitzte]
[گذشته کامل: geschwitzt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
عرق کردن
1.Es war sehr heiß. Wir haben alle sehr geschwitzt.
1. هوا خیلی گرم بود. ما همه خیلی عرق کردیم.
2.Schwitzt du nicht in dem dicken Pullover?
2. در این پلیور کلفت عرق نمی کنی؟
تصاویر
کلمات نزدیک
schwirren
schwips
schwingung
schwingen
schwindlig
schwuchtel
schwul
schwule
schwund
schwung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان