[اسم]

das Selbstwertgefühl

/ˈzɛlpstveːɐ̯tɡəˌfyːl/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Selbstwertgefühle] [ملکی: Selbstwertgefühl(e)s]

1 عزت نفس

مترادف و متضاد Selbstwertschätzung
  • 1.Dennoch war sein Selbstwertgefühl verletzt.
    1. با این حال عزت نفس او خدشه‌دار شده بود.
  • 2.Selbstwertgefühl war das Motto der Gruppendiskussionen.
    2. عزت نفس شعار بحث‌های گروه بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان