[اسم]

der Sitz

/zɪʦ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Sitze] [ملکی: Sitzes]

1 صندلی جای نشستن

  • 1.Die Sitze in diesem Kino sind sehr hart.
    1. صندلی‌های سینما خیلی سفت هستند.
  • 2.Ich suche für meinen Sohn einen Sitz fürs Auto. Erst ist er drei Jahre alt.
    2. من برای پسرم به دنبال یک صندلی ماشین هستم. او تازه سه ساله است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان