[اسم]

der Smalltalk

/ˈsmoːltoːk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Smalltalks] [ملکی: Smalltalks]

1 گپ حرف خودمانی

مترادف و متضاد Geplauder plauderei unterhaltung
  • 1.Ich weiß nicht, wie man mit den deutschen Ärzten Smalltalk macht.
    1. من نمی‌دانم که آدم چطور با پزشکان آلمانی گپ می‌زند.
  • 2.Smalltalk ist die Kunst zu reden, ohne zu denken.
    2. گپ، هنر سخن گفتن بدون فکرکردن است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان