[اسم]

das Sorbisch

/zˈɔɾbɪʃ/
غیرقابل شمارش خنثی
[ملکی: Sorbisch(s)]

1 زبان سوربی

  • 1.Es gibt in Sachsen 50 Schulen, die Sorbisch unterrichten.
    1. در ایالت "زاکسن" 50 مدرسه وجود دارد که به زبان سوربی تدریس می‌کنند.
  • 2.Krebs heiße auf Sorbisch rak.
    2. سرطان به زبان سوربی "راک" می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان