[قید]

sozusagen

/ˌzoːʦuˈzaːɡŋ̩/
غیرقابل مقایسه

1 به عبارتی می‌توان گفت

  • 1.Es geschah sozusagen offiziell.
    1. به عبارتی رسمی اتفاق افتاد.
  • 2.Sie ist sozusagen die Mutter unseres Vereins, sie kümmert sich um alles.
    2. می‌توان گفت که او مادر انجمن ما است، او از همه چیز مراقبت می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان