[اسم]

die Stellung

/ˈʃtɛlʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Stellungen] [ملکی: Stellung]

1 موقعیت شغلی شغل

  • 1.Meine Frau hat eine gute Stellung als Verkäuferin in einem Kaufhaus.
    1. زن من یک شغل خوب به عنوان فروشنده در یک مرکز فروش دارد.

2 نگرش دیدگاه

مترادف و متضاد Anschauung Ansicht Meinung
  • 1.Er hat immer eine kritische Stellung zu mir.
    1. او همیشه نگرشی انتقادی نسبت به من دارد.
zu etwas (Dat.) Stellung nehmen
نسبت به چیزی دیدگاهی را بیان‌ کردن [نظر خود را گفتن]
  • Es ist üblich, zu solchen spezifischen Fällen keine Stellung zu nehmen.
    بیان‌نکردن (هیچ) دیدگاهی نسبت به چنین موارد خاصی، عادی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان