[اسم]

die Sucht

/zʊxt/
قابل شمارش مونث
[جمع: Süchte] [ملکی: Sucht]

1 اعتیاد

مترادف و متضاد Abhängigkeit Laster Süchtigkeit
  • 1.Das Internet kann zur Sucht werden.
    1. اینترنت می‌تواند یک اعتیاد [عادت مخرب] شود.
  • 2.Er kämpft gegen seine Alkoholsucht.
    2. او با اعتیاد به الکل مبارزه می‌کند.
die Sucht nach etwas (Dat.)
اعتیاد به چیزی
  • Die Sucht nach Medikamenten nimmt zu.
    اعتیاد به دارو در حال افزایش است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان