[اسم]

das Symptom

/zʏmpˈtoːm/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Symptome] [ملکی: Symptoms]

1 نشانه بیماری سمپتوم

  • 1.Die Ärztin bat ihn, die Symptome genau zu beschreiben.
    1. پزشک از او درخواست کرد که نشانه‌های بیماری را به‌طور دقیق توصیف کند.
  • 2.Er zeigte keine Symptome der Krankheit.
    2. او هیچ نشانه‌ای از بیماری نشان نداد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان