Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . مترادف
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
das Synonym
/ˌzynoˈnyːm/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Synonyme]
[ملکی: Synonyms]
1
مترادف
هممعنی
مترادف و متضاد
Antonym
1.Er versucht die Marke als Synonym für Qualität im Markt zu platzieren.
1. او تلاش کرد که برند را بهعنوان مترادفی برای کیفیت در بازار قرار بدهد.
2.In der englischen Sprache sind diese Wörter synonym.
2. در زبان انگلیسی این واژگان مترادف هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
synchronisierung
synchronisieren
synchronisation
synchron
synagoge
synthese
synthesizer
synthetisch
syrer
syrisch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان