[اسم]

das Theater

/teˈaːtɐ/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Theater] [ملکی: Theaters]

1 تئاتر

  • 1.Das Stadttheater hat ein treues Publikurn.
    1. تئاتر شهر تماشاگران ثابتی دارد.
  • 2.Ich gehe oft ins Theater.
    2. من اغلب به تئاتر می‌روم.
  • 3.Wir sind ins Theater gegangen, um ein neues Stück zu sehen.
    3. ما برای دیدن یک نمایش جدید، به تئاتر رفتیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان