[صفت]

ungeklärt

/ˈʊnɡəˌklɛːɐ̯t/
غیرقابل مقایسه

1 آلوده کثیف

مترادف و متضاد dreckig schmutzig unrein
  • 1.Das ungeklärte Abwasser floss direkt in den See.
    1. فاضلاب آلوده مستقیماً به دریا سرازیر شد.
  • 2.Das Wasser ist ungeklärt.
    2. آب آلوده است.

2 نامعلوم نامشخص

مترادف و متضاد unklar
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان