[صفت]

unheimlich

/ˈʊnhaɪ̯mlɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: unheimlicher] [حالت عالی: unheimlichsten]

1 غیر طبیعی ترسناک

  • 1.Die Prüfung war unheimlich schwer.
    1. امتحان (به طرز) غیر طبیعی سخت بود.
  • 2.Diese Person ist mir unheimlich.
    2. این آدم به نظر من غیر طبیعی است.
  • 3.Ich mag dieses Haus nicht. Es sieht unheimlich aus.
    3. من این خانه را دوست ندارم. ترسناک به نظر می رسد.
  • 4.Lass uns umkehren. Mir wird im Dunkeln unheimlich.
    4. بیایید برگردیم. برای من در تاریکی ترسناک می شود. [من از تاریکی می ترسم.]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان