Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . لباس زیر
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Unterwäsche
/ˈʊntɐˌvɛʃə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: unterwäschen]
[ملکی: unterwäsche]
1
لباس زیر
1.Die Boutique bietet schöne Unterwäsche.
1. این بوتیک لباس زیرهای زیبایی ارائه میدهد. [میفروشد.]
2.Für diese kurze Reise nehme ich nicht viel mit. Nur etwas Unterwäsche, eine Hose und ein Hemd.
2. برای این سفر کوتاه من چیزهای زیادی با خود نمیبرم. فقط چندتایی لباس زیر، یک شلوار و یک پیراهن.
تصاویر
کلمات نزدیک
unterwerfung
unterwerfen
unterwelt
unterweisen
unterwegs
unterwürfig
unterzeichnen
unterziehen
untragbar
untreu
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان