[صفت]

unwichtig

/ˈʊnvɪçtɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: unwichtiger] [حالت عالی: unwichtigsten]

1 بی اهمیت بی ربط

مترادف و متضاد wichtig
  • 1.Solange meine Kleidung passt und bequem ist, ist die Marke unwichtig.
    1. تا زمانی‌که، لباسم اندازه و راحت است؛ مارک آن بی اهمیت است.
  • 2.Wir sollten wichtige Fakten besprechen, statt unwichtigen Quatsch.
    2. ما بهتر بود امور مهمی را به جای آن‌ مزخرفات بی‌ربط به صحبت می‌گذاشتیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان