[اسم]

der Vegetarier

/veɡeˈtaːʀiɐ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Vegetarier] [ملکی: Vegetariers] [مونث: Vegetarierin]

1 گیاه‌خوار

مترادف و متضاد Veggie
  • 1.Es war eine bewusste Entscheidung, Vegetarier zu werden.
    1. گیاه‌خوار شدن یک تصمیم آگاهانه بود.
  • 2.Mein Bruder ist kein Vegetarier.
    2. برادر من گیاه‌خوار نیست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان