[اسم]

die Verbreitung

/fɛɐ̯ˈbʀaɪ̯tʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Verbreitungen] [ملکی: Verbreitung]

1 گسترش شیوع

مترادف و متضاد Ausbreitung
  • 1.Ärzte versuchen, die Verbreitung von Krankheiten zu verhindern.
    1. پزشکان تلاش می‌کنند تا از شیوع بیماری جلوگیری کنند.
  • 2.Die Verbreitung der Krankheit muss verhindert werden.
    2. باید از گسترش بیماری جلوگیری بشود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان