[اسم]

der Verkäufer

/fɛɐ̯ˈkɔɪ̯fɐ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Verkäufer] [ملکی: Verkäufers] [مونث: Verkäuferin]

1 فروشنده

  • 1.Der Verkäufer war freundlich und hat mich gut bedient.
    1. فروشنده صمیمی بود و به من به‌خوبی سرویس داد.
  • 2.Meine Mutter ist Verkäuferin im Kaufhaus.
    2. مادر من در فروشگاه فروشنده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان