[فعل]

verschmutzen

/fɛɐ̯ˈʃmʊʦn̩/
فعل گذرا
[گذشته: verschmutzte] [گذشته: verschmutzte] [گذشته کامل: verschmutzt] [فعل کمکی: haben ]

1 آلوده کردن کثیف کردن

  • 1.Die Fabrik verschmutzt den Fluss.
    1. این کارخانه رودخانه را کثیف می کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان