[اسم]

die Vertretung

/ˌfɛɐ̯ˈtʀeːtʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Vertretungen] [ملکی: Vertretung]

1 نمایندگی پاسخگویی

  • 1.Herr Dr. Meyer macht für mich die Vertretung.
    1. آقای دکتر "میر" برای من نمایندگی می کنند. [نماینده من هستند.]
  • 2.Ich bin für die Vertretung des Unternehmens im Ausland verantwortlich.
    2. من برای نمایندگی شرکت در خارج از کشور، پاسخگو هستم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان