[اسم]

die Vielfalt

/ˈfiːlˌfalt/
غیرقابل شمارش مونث
[ملکی: Vielfalt]

1 تنوع گوناگونی

مترادف و متضاد Diversifikation Vielfältigkeit
  • 1.Dieses Bild hat Vielfalt von Farben.
    1. این تابلو تنوعی از رنگ‌ها دارد.
  • 2.Unser Bürgermeister liebt die kulturelle Vielfalt.
    2. شهردار ما تنوع فرهنگی را می‌پسندد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان