Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . چهارپا
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
der Vierbeiner
/ˈfiːɐ̯ˌbaɪ̯nɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Vierbeiner]
[ملکی: Vierbeiners]
1
چهارپا
سگ
مترادف و متضاد
Hund
1.Der Vierbeiner weckte sie mit lautem Gebell.
1. سگ آنها را با صدای واقواق بلند بیدار کرد.
2.Seinem Vierbeiner ging es so schlecht, dass er ihn zum Tierarzt brachte.
2. حال سگ او آنقدر بد بود که او آن را به دامپزشک برد.
توضیحاتی راجع به واژه Vierbeiner
واژه Vierbeiner که به معنای حیوان چهارپا است اغلب اشاره به سگ دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
vier-zimmer-wohnung
vier
viennale
vielzahl
vielversprechend
vierfach
vierling
viermal
viertausend
vierte
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان