[اسم]

der Vierbeiner

/ˈfiːɐ̯ˌbaɪ̯nɐ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Vierbeiner] [ملکی: Vierbeiners]

1 چهارپا سگ

مترادف و متضاد Hund
  • 1.Der Vierbeiner weckte sie mit lautem Gebell.
    1. سگ آن‌ها را با صدای واق‌واق بلند بیدار کرد.
  • 2.Seinem Vierbeiner ging es so schlecht, dass er ihn zum Tierarzt brachte.
    2. حال سگ او آن‌قدر بد بود که او آن را به دامپزشک برد.
توضیحاتی راجع به واژه Vierbeiner
واژه Vierbeiner که به معنای حیوان چهارپا است اغلب اشاره به سگ دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان