[اسم]

die Vollwertkost

/ˈfɔlveːɐ̯tˌkɔst/
غیرقابل شمارش مونث
[ملکی: Vollwertkost]

1 غذای سالم

  • 1.Auf der Speisekarte steht Vollwertkost.
    1. در منوی غذا غذای سالم قرار دارد.
  • 2.Sie isst nur Vollwertkost.
    2. او فقط غذای سالم می‌خورد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان