[قید]

vor Ort

/fˌɔɾ ˈɔɾt/
غیرقابل مقایسه

1 در محل

  • 1.Die Kommission kann selbst Kontrollen vor Ort vornehmen.
    1. کمیسیون خود می‌تواند در محل کنترل را به‌دست گیرد.
  • 2.Insgesamt 50 Mitarbeiter arbeiteten vor Ort.
    2. درمجموع 50 کارگر در محل (کار) کار می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان